آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ساحل دل و آدرس 3oo3oo.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 23
بازدید دیروز : 108
بازدید هفته : 131
بازدید ماه : 217
بازدید کل : 412367
تعداد مطالب : 84
تعداد نظرات : 6
تعداد آنلاین : 2


ساحل دل
برچسب:, :: ::  نويسنده : saheledel       

 يكي بود يكي نبود

زير گنبد كبود

لخت و عور تنگ غروب سه تا پري نشسه بود.

زار و زار گريه مي كردن پريا

مث ابراي باهار گريه مي كردن پريا.

گيس شون قد كمون رنگ شبق

از كمون بلن ترك

از شبق مشكي ترك.

روبروشون تو افق شهر غلاماي اسير

پشت شون سرد و سيا قلعه افسانه پير.



از افق جيرينگ جيرينگ صداي زنجير مي اومد

از عقب از توي برج شبگير مي اومد...



" - پريا! گشنه تونه؟

پريا! تشنه تونه؟

پريا! خسته شدين؟

مرغ پر شسه شدين؟

چيه اين هاي هاي تون

گريه تون واي واي تون؟ "



پريا هيچي نگفتن، زار و زار گريه ميكردن پريا

مث ابراي باهار گريه مي كردن پريا

***

" - پرياي نازنين

چه تونه زار مي زنين؟

توي اين صحراي دور

توي اين تنگ غروب

نمي گين برف مياد؟

نمي گين بارون مياد

نمي گين گرگه مياد مي خوردتون؟

نمي گين ديبه مياد يه لقمه خام مي كند تون؟

نمي ترسين پريا؟ 

نمياين به شهر ما؟



شهر ما صداش مياد، صداي زنجيراش مياد-



پريا! 

قد رشيدم ببينين

اسب سفيدم ببينين:

اسب سفيد نقره نل

يال و دمش رنگ عسل،

مركب صرصر تك من!

آهوي آهن رگ من!



گردن و ساقش ببينين!

باد دماغش ببينين!

امشب تو شهر چراغونه 

خونه ديبا داغونه

مردم ده مهمون مان

با دامب و دومب به شهر ميان

داريه و دمبك مي زنن

مي رقصن و مي رقصونن

غنچه خندون مي ريزن

نقل بيابون مي ريزن

هاي مي كشن

هوي مي كشن:

" - شهر جاي ما شد!

عيد مردماس، ديب گله داره

دنيا مال ماس، ديب گله داره

سفيدي پادشاس، ديب گله داره

سياهي رو سياس، ديب گله داره " ...

***

پريا! 

ديگه تو روز شيكسه

دراي قلعه بسّه

اگه تا زوده بلن شين

سوار اسب من شين

مي رسيم به شهر مردم، ببينين: صداش مياد

جينگ و جينگ ريختن زنجير برده هاش مياد.

آره ! زنجيراي گرون، حلقه به حلقه، لابه لا

مي ريزد ز دست و پا.

پوسيده ن، پاره مي شن

ديبا بيچاره ميشن:

سر به جنگل بذارن، جنگلو خارزار مي بينن

سر به صحرا بذارن، كوير و نمك زار مي بينن



عوضش تو شهر ما... [ آخ ! نمي دونين پريا!]

در برجا وا مي شن، برده دارا رسوا مي شن

غلوما آزاد مي شن، ويرونه ها آباد مي شن

هر كي كه غصه داره

غمشو زمين ميذاره.

قالي مي شن حصيرا

آزاد مي شن اسيرا.

اسيرا كينه دارن

داس شونو ور مي ميدارن

سيل مي شن: گرگرگر!

تو قلب شب كه بد گله

آتيش بازي چه خوشگله!



آتيش! آتيش! - چه خوبه!

حالام تنگ غروبه

چيزي به شب نمونده

به سوز تب نمونده،

به جستن و واجستن

تو حوض نقره جستن



الان غلاما وايسادن كه مشعلا رو وردارن

بزنن به جون شب، ظلمتو داغونش كنن

عمو زنجير بافو پالون بزنن وارد ميدونش كنن

به جائي كه شنگولش كنن

سكه يه پولش كنن:

دست همو بچسبن

دور ياور برقصن

" حمومك مورچه داره، بشين و پاشو " در بيارن

" قفل و صندوقچه داره، بشين و پاشو " در بيارن



پريا! بسه ديگه هاي هاي تون

گريه تاون، واي واي تون! " ...



پريا هيچي نگفتن، زار و زار گريه مي كردن پريا

مث ابراي باهار گريه مي كردن پريا ...

***

" - پرياي خط خطي، عريون و لخت و پاپتي!

شباي چله كوچيك كه زير كرسي، چيك و چيك 

تخمه ميشكستيم و بارون مي اومد صداش تو نودون مي اومد

بي بي جون قصه مي گف حرفاي سر بسه مي گف

قصه سبز پري زرد پري

قصه سنگ صبور، بز روي بون

قصه دختر شاه پريون، -

شما ئين اون پريا!

اومدين دنياي ما

حالا هي حرص مي خورين، جوش مي خورين، غصه خاموش مي خورين

[ كه دنيامون خال خاليه، غصه و رنج خاليه؟



دنياي ما قصه نبود

پيغوم سر بسته نبود.



دنياي ما عيونه

هر كي مي خواد بدونه:



دنياي ما خار داره

بيابوناش مار داره

هر كي باهاش كار داره

دلش خبردار داره!



دنياي ما بزرگه

پر از شغال و گرگه!



دنياي ما - هي هي هي !

عقب آتيش - لي لي لي !

آتيش مي خواي بالا ترك

تا كف پات ترك ترك ...



دنياي ما همينه

بخواي نخواهي اينه!



خوب، پرياي قصه!

مرغاي شيكسه!

آبتون نبود، دونتون نبود، چائي و قليون تون نبود؟

كي بتونه گفت كه بياين دنياي ما، دنياي واويلاي ما

قلعه قصه تونو ول بكنين، كارتونو مشكل بكنين؟ "



پريا هيچي نگفتن، زار و زار گريه مي كردن پريا

مث ابراي باهار گريه مي كردن پريا.

***

دس زدم به شونه شون

كه كنم روونه شون -

پريا ج


صفحه قبل 1 صفحه بعد